کد خبر: ۸۵۶۱۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ : ۱۶ - ۲۵ اسفند ۱۴۰۳

خاطرات مامور سابق وزارت اطلاعات؛ قسمت بیست و دو: انجمنی‌ها به مبارزه اطلاعاتی امنیتی ایراد می‌گیرند/ روی زنگ منازل بهاییان چسب می‌زدند تا زنگ بسوزد، یا کارت‌های عروسی شان را زیاد تکثیر می‌کردند که شلوغ شود و مراسم بهم ریزد؛ این شد مبارزه با بهاییت؟

اوائل انقلاب انجمن قدرت گرفت. یک دفعه می‌دیدی خانه‌های اعضا از مرکز شهر به بالای شهر منتقل شده، برایمان سؤال بود که اینهمه ثروت از کجا آمده؟ چون داعیه مبارزه با بهائیت را داشتند مثل سیستم اطلاعاتی عمل کردند و تمام مراکز مربوط به بهائیت را هم می‌شناختند می‌دانستند استادشان کجاست انجمن صرفاً ادعای مبارزه با بهائیت را داشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

سرویس تاریخ «انتخاب»: کتاب «من اطلاعاتی بودم» در دو جلد توسط رضا اکبری آهنگر و راضیه ولدبیگی توسط نشر شهید کاظمی منتشر شده است. این کتاب شرح خاطرات علی مهدوی، کارمند بازنشسته وزارت اطلاعات از سال‌های اول انقلاب و پرونده انجمن حجتیه است. نشر شهید کاظمی به آدرس قم - خیابان معلم - مجتمع ناشران - طبقه اول واحد ۱۳۱ و به شماره تلفن ۶ الی ۰۲۵۳۷۸۴۰۸۴۴ ناشر این کتاب می‌باشد.

ادعای انجمن

 

اوائل انقلاب انجمن قدرت گرفت. یک دفعه می‌دیدی خانه‌های اعضا از مرکز شهر به بالای شهر منتقل شده، برایمان سؤال بود که اینهمه ثروت از کجا آمده؟ چون داعیه مبارزه با بهائیت را داشتند مثل سیستم اطلاعاتی عمل کردند و تمام مراکز مربوط به بهائیت را هم می‌شناختند می‌دانستند استادشان کجاست، انجمن صرفاً ادعای مبارزه با بهائیت را داشت.

 

 برای اثبات ادعایشان در کتابی هم چندین عکس چاپ کردند که اکثر آن افراد هم مرده بودند و به ما می‌گفتند تمام این بهایی‌ها را ما مسلمان کردیم ما هم می‌گفتیم مگر در چه مرحله‌ای از بهائیت بودند؟ طرف بقالی داشته مسلمان هم بوده یک بهایی رفته تبلیغ کرده شما پشت سرش رفتید گفتید این بهایی است، مراقب باش فریبت ندهد و افراد در مراحل اولیه آشنایی با بهائیت بودهاند که او را کنار کشیده‌اید و هشدار داده‌اید اما کار جدی نکردید.

کسی که می‌خواهد با بهائیت مبارزه کند با تمام قوا انرژی می‌گذارد و خروجی کارش با کار انجمن باید متفاوت باشد، انجمن قبل از انقلاب، چند کتاب منتشر کرده است که مردم را نسبت به آداب و مسلک و مرام و فهم شیوه‌های کار تبلیغی بهائیت آگاه کند؟ صرفاً در حد چاپ چند کتابچه و جزوه درون تشکیلاتی بوده است. چون معتقد بودند هر کسی می‌خواهد مبارزه با بهائیت را یاد بگیرد، باید از کانال ما باشد. اگر این خطر برای عامه مردم است نباید در انحصار باشد و همه مردم باید از اوضاع مطلع باشند. البته توجیه می‌کنند که چون مباحث شبهه‌ناک است می‌ترسیم اگر در عموم منتشر شود، بدتر باعث انحراف بشود و یا چون بهایی‌ها کار تشکیلاتی می‌کنند ما هم باید با آن‌ها مبارزه تشکیلاتی بکنیم اما بحث من این است مگر جامعه مسلمین مخاطب بهائیت نیست؟ هدف بهائیت این است که مسلمانان را به سمت خودش بکشاند سؤال اینجاست که چرا انجمن یک آگاهی عمومی در سطح فهم مردم ارائه نمی‌داد؟

اگر بهائیت شبهه داشت مگر انجمن نمی‌توانست جوابشان را بدهد؟ وقتی انجمن ادعا می‌کرد به صورت کاملاً تخصصی بر روی و بررسی دارد باید می‌توانست به شبهات آنان جواب بدهد بهائیت مطالعه می‌توانست کتابی برای استفاده عموم منتشر کند که اطلاعات مردم درباره بهائیت کامل شود و در دام نیفتند اما انجمن اینکار را نمی‌کرد چون احساس می‌کرد این انحصار و این ناندانی را از دست خواهد داد دکان دستگاه باز کرده بودند. برخی از آقایان علما بزرگان و سازمان‌های اطلاعاتی بسیار دقیق‌تر از این مدعیان مبارزه با بهائیت کار کرده و می‌کنند. انجمنی‌ها به مبارزه اطلاعاتی امنیتی ایراد می‌گیرند و می‌گویند که نظام جمهوری اسلامی هنر نکرد که باعث شد بهائیان مظلوم نمایی کرده و قطار قطار از کشور فرار کنند و بروند باید تلاش می‌کرد این‌ها را از بهائیت بیرون بکشد. این یک بحث حرفه‌ای است نظام با اینکار این‌ها را خنثی کرد معلوم نیست چرا از رفتن آن‌ها ناراحتند آیا چون نان دانی این‌ها بسته شده؟ داستان ابداً اینطوری که انجمن ترسیم می‌کند نیست.

اتفاقاً من معتقدم انجمن باعث شد بهائیت قوت پیدا کند. بهائیت در سطح جامعه یک اقلیت بود وقتی دشمن تشکیلاتی پیدا کرد به تشکیلات خودش انسجام داد و قوی شد. تازه مبارزه تشکیلاتی انجمن هم که همه جانبه نبود تا ضربه اساسی به بهائیت. بزند این خاصیت هر اقلیتی است که اگر آن را اذیت نکنی فشل می‌شود ولی یک مقدار سختگیری کنی انسجام پیدا می‌کند شیعیان مرزی پاکستان از شیعیان داخل سفت و سخت‌تر هستند.

شیعیان پاکستانی سراغ دارم ۲۲ بهمن از اول انقلاب تو روستای خودشان پرچم دست می‌گرفتند شعار مرگ بر آمریکا و اسرائیل می‌دادند. چرا؟ چون به آن‌ها سخت گرفته‌اند. لذا قبل از انقلاب انجمن یکی از عوامل تقویت سیستم بهائیت شد. مبارزه محدودی داشتند و صرفاً بر جنبه‌های علمی و عقیدتی تکیه کردند یا برخی از اذیت‌هایی که مسخره بود آقای سجادی می‌گفت فرزند یکی از سران بهائیت می‌خواست ازدواج کند، ما رفتیم کارت عروسی این‌ها را به تعداد زیادی تکثیر کردیم یکهو ۱۰ هزار نفر ریختند در عروسی عروسیشان را به هم ریختیم این ته هنرشان است. یا می‌گفت می‌رفتیم روی زنگ درب منازل چسب می‌چسباندیم که زنگ بسوزد این شد مبارزه با بهائیت؟

نظرات بینندگان