یادداشت‌های علم، یکشنبه ۱۵ و دوشنبه ۱۶ و سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۴۹: شاه گفت در غیاب فرح، محرمانه به کیش می‌رویم

سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 

 

«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.

 

در جنوب بودیم. شاهنشاه قبلاً به من فرموده بودند که در غیاب شهبانو به طور  محرمانه به کیش می‌رویم. عرض کردم: مگر ممکن است موکب شاه را محرمانه نگاه  داشت؟ فرمودند: پس چه کار کنیم؟ عرض کردم: می‌توانیم برنامه داشته باشیم. بنابراین  من این برنامه را درست کردم_برای افتتاح کارخانه کاغذسازی هفت تپه، که قبلاً استدعا  شده بود. کاغذسازی یکی از طرحهای بزرگ بخش خصوصی است. در زمان شاهنشاه  فقید، ایجاد ارتش، بانک ملی، خط آهن، فولادسازی، و کاغذسازی جزء ایده آل های ملی  بود. شاهنشاه فقید [بانک]، ارتش و خط آهن را ساختند. بقیه کارها به دست این  شاهنشاه می‌شود. با این تفاوت که حالا مثلاً یک بانک مرکزی و ۳۶ بانک دیگر در این  کشور هست و همه چیز را باید در همین زمینه قیاس گرفت.

 

باری پس از بازدید کارخانه کاغذسازی، شاهنشاه به کیش تشریف آوردند. شب توقف  خیلی خوش گذشت. روز دوشنبه در رکاب شاهنشاه برای بازدید اولین کمپ لژیون  خدمتگذاران بشر به شهرستان جم و ریز بالای بندر طاهری در نزدیک بوشهر رفتیم. فوق العاده عالی بود. شاهنشاه بسیار خوشحال شدند که طرح خودشان که عنقریب هم به  تصویب مجمع عمومی سازمان [ملل متحد] می‌رسد، به این خوبی پیشرفت کرده است.  

 

چهل نفر داوطلب، همه دکتر و مهندس و پروفسور و غیره، در این کمپ مجاناً خدمت  می‌کنند. آن هم در جایی که راه نیست و تاکنون اغلب زنهای آنها از حدود ده خارج  نشده اند. بسیار بسیار خوب بود. شب مجددا به کیش برگشتیم. بعد از ظهر در ناوچه  سلطنتی کیش _صد و هشتاد تنی_که آن را هم من به یک ملیون دلار خریده ام، روی دریا به گردش رفتیم. خیلی خیلی خوش گذشت. دوست من هم همراه بود. لذت  زیادی برد.  

 

روز آخر... از مزارع بسیار بزرگ هیجده هزار هکتاری و ده هزار و پنج هزار هکتاری که  در حوزه رودخانه در است و به امر شاهنشاه به [سرمایه گذاران بخش] خصوصی واگذار  شده است که آنها هم با خارجی‌ها شریک هستند، بازدید کردیم. ناهار در هفت تپه صرف شد. حالا در راه تهران هستیم. شاهنشاه هواپیما را هدایت می‌فرمایند. اطراف دزفول پر  از تانک و توپ‌های ضدهوایی بود. فرمودند: این‌ها را می‌بینی؟ عرض کردم: بلی. فرمودند: برای دفاع خوزستان هرچه خرج کنیم کم است. در این سفر صحبت‌های سیاسی کمتر  شد، فقط در خصوص این که به چه مناسبت اسرائیل داوطلب صلح با اعراب شده است  بحث کردیم. دلائل زیادی ممکن است داشته باشد که از آن جمله ضعف اسرائیل و میل مفرط روس‌‌هابه باز شدن کانال سوئز است.