سرویس تاریخ «انتخاب»: حسن نزیه (زاده ۱۳۰۰ تبریز – درگذشته ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ پاریس) سیاستمدار، حقوقدان و مدیر اجرایی بود، که از ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۸ در دولت موقت ایران، بهعنوان مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران فعالیت میکرد.وی در دوره شانزدهم کانون وکلا، در نخستین جلسه هیئت مدیره جدید، نزیه عنوان رئیس کانون وکلا انتخاب شد. حسن نزیه در روز جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۱ به علت بیماری آلزایمر، در پاریس درگذشت. خاطرات او توسط تاریخ شفاهی هاروارد جمع آوری شده است.
س- آقای نزیه شما نهضت آزادی ایران را یک سازمان لائیک خطاب میکنید ولی در اینجا در اسناد نهضت آزادی ایران که چاپ شده اینجا در گاه شماریاش نوشته در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۰ تأسیس نهضت آزادی ایران، به عنوان یکی از گروههایی که عضو جبهه ملی ایران بنا به وظیفه اسلامی و با ایدئولوژی اسلامی فعالیت میکند؛ همچنین در صفحه ۴۷ که این از مصوبات کنگر نهضت آزادی است نوشته نهضت آزادی ایران همواره معتقد به برتریت دین و احکام خدا بر حکومت و سیاست بوده و با تفکر تفکیک دیانت از سیاست که در محافل سیاسی و روحانی گذشته حاکم بود مبارزه کرده است. و بازهم اینجا در نهضت آزادی اعلامیهای که صادر کرده روی این مسأله اشاره کرده که دین از سیاست جدا نیست و نهضت آزادی ایران یک سازمانی است که معتقد به حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی است و دارای ایدئولوژی اسلامی است.
ج - عرض کنم که مدارکی که اشاره میفرمائید اخیراً منتشر شده است، در تهران و به دست من هم رسید و با نهایت تعجب من تلقی کردم و نویسندگان این اعلامیهها و تشکیلدهندگان آن کنگرهای که اشاره کردید که در سال ۶۰ ۶۱، ۶۲ نمیدانم درچه تاریخی تشکیل شده بنظر میرسد که خواستهاند خودشان را با مسائل دقیقاً و سیاست روز سیاست حاکم بر مملکت تطبیق بدهند و مبالغه کردهاند در این مسأله سوابق دیگری وجود دارد چاپ شده است که اتفاقاً در همین اواخر این هـــــــــــــا خواستهاند تاریخچه نهضت آزادی ایران را بنویسند بنظر من فراموش کردهاند که مرامنامه نهضت آزادی در بدو تأسیس حاکی از چنین مسائلی نبود و من این جــــــــا دارم و ممکن است با هم مراجعه کنیم ببینیم، مبالغه کردهاند افراط کردهاند. البته آنجا مهندس بازرگان بخاطر دارم در نطق افتتاحیهاش گفت که ما مصدقی مسلمان هستیم ایرانی هستیم.
خوب همه مسلمان بودیم انکار نمیشـــــــــود هستیم کرد باز هم میگوئیم مسلمان هستیم، ولی هیچوقت تعصب مذهبی به آن معن نداشتیم و هیچوقت هم بنده یکی که لااقل به اکثریت آنهایی که نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند معتقد نبودند که حکومت باید مذهبی و اسلامی باشد یا حکومــــــــــت از مذهب جدا نیست، نه آقای طالقانی نه آیت اله زنجانی هیچکدام هم در این نیت نبودند که روزی حکومت اسلامی مستقر کنند و یا خودشان به حکومت برسند. صرفنظر از آیت اله زنجانی که مرد فوقالعاده روشن فکری بود از این جهت نهضت آزادی ضمن بیانیهای تأئید کرده بود، هرگز معتقد به حکومت مذهبی نبود.
مرحوم طالقانی هم چنین اعتقادی نداشت. مرحوم طالقانی حتی بعد از انقلاب من یارها با او صحبت میکردم دو به دو فوقالعاده از آنچه پیش آمده بود ناراحت بود و از اینکه بر خلاف وعدههایی که داده شده که روحانیون میرود مسجد و مدرسه ولی زمام حکومت را بدست گرفتند، متأثر بود.
متأسفانه مرحوم طالقانی هم مثل بعضی از شخصیتهای مذهبی و سیاسی دیگر دو به دو این گلهها را میکرد و این ناراحتیها را ابراز میداشت ولی در پشت تریبون در نماز جمعه در سخنرانیها یک وقت رشته سخن از دستش میرفت. اما من بارها و بارها طالقانی را دیدم که از اوضاعی که پیش آمده بود فوقالعاده ناراحت بود و مستفاد از بیاناتش این بود که اساساً حکومت کار روحانیت نیست.
س - آقای نزیه بعد از انحلال جبهه ملی، فعالیتهای نهضت آزادی چگونه بود؟ شما که یکی از رهبران نهضت آزادی بودید چه خاطراتی از آن دوره دارید؟
ج - شاید به خاطر دارید که بعد از میتینگ میدان جلالیه و بعد از اینکه کنگره جبهه ملی به دلایلی که عرض کردم موفق نشد رژیم حاکم یورشی برد علیه همه رهبران ملی عده زیادی را بازداشت، کلوپها را بست و اختناق شدیدی برقرار شد. به خاطر دارم در اول ۳۰ تیر بعد از این جریانها شب سی تیر همه را بازداشت کردند چون قرار بود تظاهرات وسیعی در سراسر تهران برگزار بشود. همه افرادی را نگـــــــــــــــه در فعالیت برای تظاهرات بودند دستگیر کردند که خود بنده هم دستگیر شدم و وقتی مرا بردند قزل قلعه دیدم همه را آوردند و منظور این بود که دیگر اجازه هیچگونه حرکتی را ندهند البته بازداشتها مدت کوتاهی بیشتر طول نکشیـد بعد همه را آزاد کردند اما دیگر هیچگونه فعالیت علنی را اجازه نمیدادند و به سختی سرکوب میکردند و یا افرادی را میگرفتند و به دادگاههای نظامی تحویل میدادند به این مناسبت فعالیتها رفته رفته فروکش کرد و امکان هیچگونه عملی به صورتی که در سال ۳۹ و ۴۰ وجود داشت وجود نداشت و بخصوص در مورد سران نهضت آزادی ایران بعد شدت عمل بیشتری نشان داده شد تمام اینها جزء بازداشت شدگان بودند و اما وقتی که تصمیم به رفع بازداشت گرفته شد سران نهضت آزادی استثنائا در بازداشت ماندند و علتش این بود، البته باید بگویم که من قبلاآزاد شده بودم، مهندس بازرگان و دکتر سحابی و بقیه در زندان بودند و انتظار آزادیشان را با چند روز فاصله داشتند.
روزی که مأمورینی میروند در زندان و ابلاغ کنند به آقایان که فردا پس فردا همه آزاد میشوید به آقای دکتر سحابی مراجعه میکند مأموری و میگوید که شماره تلفن منزل خودتان را بدهید تا اطلاع دهیم فـ ردا اتومبیل بیاید و شما را از قزل قلعه ببرد. آقای دکتر سحابی که در کنار حوض در حال وضو گرفتن بوده کاغذی میگردد پیدا کند شماره تلفن را بنویسد کاغذ تا شدهای در جیبش داشته بدون مراجعه به این که آیا این کاغذ پشتش هم سفید است یا نوشته؟ کاغذ را از جیب خودش در میآورد و شماره تلفن منزل را پشت آن مینویسد و دست آن سرباز یا مأمور میدهد که ببرد به رئیس زندان بدهد داخل این صفحه کاغذ اعلامیه مختصری بوده در تأئید خمینی چون این وقایع البته بعد از واقعه ۱۵ خرداد رخ داد، این هائی که عرض میکنم ممکن است البته در تاریخ دقیق اشتباه بکنم چون به خاطرم نمیآید.
همین ارتشبد قره باغی رئیس دادگاه نهضت آزادی بود که الان اینجاست. بنده مخفی بودم کماکان، پروفسور عدل در یک شرکتی که شرکت لابراتوارهای دن باکستر، سرمهای قندی و نمکی میساخت بنده وکیل آن شرکت بودم. پروفسور عدل هم صاحب سهم بود در آن شرکت یک روز رئیس هیئت مدیره شرکت که مرحوم دکتر علی اکبر اخوی بود که آن هم وزیر اقتصاد دکتر مصدق بود یک ماه پیش در نیس متأسفانه خودکشی کرد و بدعوت ایشان من رفته بودم وکیل شرکت دکتر اخوی از پروفسور عدل میپرسد که تکلیف وکیل ما چیست؟ این مخفی است حالا ما میخواهیم بدانیم که این چه جرمی مرتکب شده؟ و از این حالت در بیاید یا برود خودش را معرفی بکند یا ما تکلیف خودمان را با این آدم روشن کنیم.