سرویس تاریخ «انتخاب»: منوچهر هاشمی، رئیس اداره هشتم ساواک بود. وی از سال ۱۳۴۲ تا انتهای زمان خدمت یعنی شهریور ۵۷ که خود را بازنشسته نمود، مدیر اداره کل ضد جاسوسی ساواک بود.هاشمی دلیل بازنشسته کردن خود را عدم اعتقاد به مقدم که به تازگی به ریاست ساواک رسیده بود عنوان کرده است.منوچهر هاشمی در آستانه سقوط حکومت پهلوی از ایران خارج شد و دربارهٔ زندگی و اقداماتش در ارتش و ساواک، کتابی با عنوان «داوری: سخنی در کارنامه ساواک» منتشر کرد. «انتخاب» روزانه بخش هایی از مصاحبه هاشمی با تاریخ شفاهی هاروارد را منتشر میکند
س-اجازه میدهید که یک سئوال دیگری بکنم، در مورد سازمان امنیت با احزاب، در مورد حزب توده و احزاب چپ ،نقش سازمان امنیت را شما تشریح کردید و وظایفش را هم فرمودید من میخواستم ببینم که آیا در احزاب دیگر ، عرض شود که در جبهه ملی در احزاب دست راستی اگر بشود گفت، در حزب ملیون در حزب مردم و در احزاب غیر از احزاب چپ و سازمانهای چپ ، سازمان امنیت چگونه رفتار میکرد؟ عوامل نفوذی داشت؟ از جریانشان در داخل حزب خبر داشت؟ و در مورد انتخابات داخلی حزب و سازمان و تشکیلاتش آیا اعمال نفوذی میکرد مخفیانه یا نه؟ و یا آشکارا ؟
ج - البته احزابی که به اصطلاح مردم اینها را احزاب دولتی میگفتند در این احزاب فقط گا هی روی اشخاصی که مقاماتی که میآمدند در کمیته بگذارند ، نمیدانم ، انتخاباتی که داشتند فلان میکردند سابقهاش را از سازمان امنیت میپرسیدند؛یا شفاهی یا فرم میفرستادند سازمان برایشان نظر میداد که یک سوابق مختصری بیشتر فقــــــط سوابق تمایلات جپ یا عضویت در سازمانهای چپ این دیگر خوب ، ممکن است سابقه داشته باشند ، نیمدانم یا مردمان فرض کنید کارمند اداری بوده اخاذی کرده ،نمیدانم
کارهای دیگر مسائل دیگری هیچوقت مورد توجه سازمان نبود فقط عضویت در احزاب چپ که طبق همان قانون وظیفه بررسی داشتیم؛ قانون سازمان امنیت وظیفه ما بود که جلوگیری بکنیم که از گسترش نفوذ کمونیسم در کشور یا مقدمین بر علیه امنیت مملکت و احزاب دیگر که در مملکت بود در آنجا هم مثل سایر احزاب یک مراقبتی این مراقبت هم باز فقط بیشتر جنبه امنیتی داشت جلوگیری از نفوذ چون نمیشناختند یک فرد وقت کمونیست باشد با یک دستوراتی میرود تا دو سال سه سال پنج سال تا آخر هم ممکن است
شناخته نشود . شما اگر خاطرتان باشد سازمان در سالهای قبل وقتی در ایـــــــــــــــــران هواداران صلح را کمونیستها تشکیل دادند اما ملک الشعرای هواداران صلح پیدا شد
بهار ، آیت اله کاشانی، تمام اینها آمدند تمام شخصیتهای مملکت رفتند
س - سردار فاخر حکمت.
ج - مثلا آمدند چیز یا سازمان مثلا زنان آن زمان درست شد همه اش کمونیستها درست کردند؛ این خانمهای درجه اول مملکت رفتند آنجا عضویت چیز کردند. این سازمانهای جبهه ای خیلی ورزیده است اینها را میگویند سازمانهای جبهه ای این ها را درست میکنند؛ میفرستند جلو این سازمان ها را حزب کمونیست پشت سر اینها فعالیـت میکند.
اینها تشخیص نمیدهند اینها چون این مثل پرده افتاده جلوی اینها پشت اینها را هر جور بخواهند شعارها از اینهاست آنها بیان میکنند بدون اینکه خودشان کمونیست باشند، بدون اینکه اصلا بدانند که برای چه چیز میکنند اما شعار را اینجا مینشیند مطالعه میکنند خیلی مردم پسند عامه پسند میدهند اینها؛ بنابراین دخالت ما در احزاب نه دخالت یعنی مراقبت ما از احزاب برای همین بود که یک وقتی از داخل یک حزبی یک مشکلی به این صورت پیش نیاید که یک حوزه هایی در داخل خود حزب حوزههای چپی تشکیل بشود مشکلاتی ایجاد بشود، در این حدودها بوده، نه دخالت مستقیم
دوره بیستم انتخابات که شد، به استانداری ها گفته بودند که اگر در جایی دیده شد که احساس کردید این کاندیدا زمینه محلی ندارد، آراء ندارد، نمیتواند وکیل بشود، میتوانید یک فرد دیگری را پیشنهاد کنید یا فرد دیگری؛ تا اینجا هم آزادی عمل همیشه داده میشد هیچوقت این نبود که حتما یک این بخصوص را، موارد البته پیدا میشد که دکتر فقیهی شیرازی یا امثال اینها را گفتم، اختلافات محلی بود حاضر بودند که دو طرف هیچکدام نشود، همیشه یک کسی از خارج بیاید، و الا مرکز دلش میخواست همیشه انتخابات من تا آنجایی که دیدم، طبیعی بشود و غیر از چپی ها، غیر از کسانی که واقع طرفدار کمونیسم بودند در مورد سایرین هیچوقت زیاد چیز نمیکرد.