کد خبر: ۸۵۶۰۱۳
تاریخ انتشار: ۴۴ : ۲۳ - ۲۴ اسفند ۱۴۰۳

یادداشت‌های علم، سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۴۹: شاه به فرح رنگ زد و گفت این دفتر شما، خرابکاری می‌کند

یادداشت‌های اسدالله علم: فرمودند: چه طور فرمایشات شهبانو در  جرائد به این صورت پخش شده است. جریان را عرض کردم و گفتم: من که نمی‌توانستم جلوی پخش نطق شهبانو را بگیرم. گفتم در رادیو گفته شود جزء هوا می‌شود، ولی پخش در جرائد برای امروز بماند. بعد معلوم شد مستقیماً خودشان داده‌اند. یا باید روزنامه‌ها را توقیف می‌کردم و یا به حال خودش می‌گذاشتم. توقیف روزنامه‌ها که جنجال عجیبی راه می‌انداخت. بنابراین به همان حال طبیعی گذاشتم. فوری شاهنشاه به شهبانو تلفن  فرمودند که این دفتر شما خرابکاری می‌کند. فهمیدم در آن طرف شهبانو خیلی ناراحت  شدند. ولی ندانستم بین شاهنشاه و شهبانو چه گذشت، هرچه بود زود تمام شد.  
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 
 
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
 
سه‌شنبه ۱۵ دی ۱۳۴۹: صبح مطابق معمول شرفیاب شدم. چنان که پیش‌بینی می‌کردم شاهنشاه فرمودند:  شما چه کاره هستید؟ عرض کردم: من نوکر شما. فرمودند: چه طور فرمایشات شهبانو در  جرائد به این صورت پخش شده است. جریان را عرض کردم و گفتم: من که نمی‌توانستم جلوی پخش نطق شهبانو را بگیرم. گفتم در رادیو گفته شود جزء هوا می‌شود، ولی پخش در جرائد برای امروز بماند. بعد معلوم شد مستقیماً خودشان داده‌اند. یا باید روزنامه‌ها را توقیف می‌کردم و یا به حال خودش می‌گذاشتم. توقیف روزنامه‌ها که جنجال عجیبی راه می‌انداخت. بنابراین به همان حال طبیعی گذاشتم. فوری شاهنشاه به شهبانو تلفن  فرمودند که این دفتر شما خرابکاری می‌کند. فهمیدم در آن طرف شهبانو خیلی ناراحت  شدند. ولی ندانستم بین شاهنشاه و شهبانو چه گذشت، هرچه بود زود تمام شد.  
 
بعداً شهبانو به من تلفن کردند که تو مطلب را رسیدگی کن. عرض کردم: رسیدگی  کرده‌ام، تقصیر دفتر خود شماست و خودشان هم گردن گرفته‌اند. فرمودند: بسیار خوب، به هر صورت متأسفانه نادانی اطرافیان شکافی بین شاهنشاه و شهبانو به وجود می‌آورد. این احمق کریم [پاشا] بهادری که نمی‌دانم کی به شهبانو تحمیل کرد و حالا مورد  مرحمت ایشان است و هیچ نوع سوادی ندارد، نه ایرانی نه فرنگی...پسر جاه طلب عجیبی  است. چون دید نطق شاهنشاه اثر مهم داشته است، می‌خواسته با پخش این نطق به  حساب خودش برای ارباب خودش هم دست و پایی کرده باشد و بالنتیجه برای خودش.
 
شاهنشاه از این بابت و از جهت نیامدن باران به هیچ وجه سر کیف نبودند. واقعاً هوا به صورت عجیبی می‌گذرد. با آن که در اروپا برف و سرما غوغا کرده است، هوای این جا مثل اواخر اسفند و اوائل فروردین، روزها آفتابی ۱۶-۱۷ درجه بالای صفر و شبها هم یکی  دو درجه بالای صفر است و اثری در هیچ نقطه کشور از بارندگی نیست. شاهنشاه خیلی  کسل هستند.... دانشگاه آرام شده کم و بیش موجب دلخوشی است.  
 
من هم قدری قلبم ناراحت است، یعنی احساس می‌کنم قلب دارم که خود دلیل ناراحتی است!
نظرات بینندگان