پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ «انتخاب»: اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
«انتخاب» هر شب یادداشت های روزنوشت علم را منتشر می کند.
سهشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۴۹: صبح سفیر انگلیس را برای صبحانه دعوت کرده بودم، پیش من آمد. در خصوص آمدن [لوس] نماینده دولت انگلیس در خلیج فارس و جزایر و باز هم برداشت بیشتر شرکتهای نفتی با او مذاکره کردم. نسبت به قسمت اخیر چندان خوش بینی نداشت. می گفت: بین آن چه که امکان دارد شرکتها بدهند و آن چه که شما می خواهید - هشتصد هزار بارل اضافی که جانشین نفت لیبی بشود - فاصله بسیار زیادی است. گفتم: آنها در اکتبر که وعده داده اند نظر [خودشان را] به ما بدهند، چه خواهند گفت؟ گفت: نمی دانم، ولی خیلی کمتر از این مقادیر [خواهد بود]. گفتم: چشم من روشن، واقعاً شما مردم بسیار بدی هستید، حتی منافع خودتان را هم نمی فهمید؟ آخر این پول را که ما در راه منافع مشترک خرج میکنیم. از حالا، هنوز سفیر مصر نیامده، میخواهد منطقه نفوذ در خلیج فارس تعیین کند. این یعنی چه؟ معنی آن را می فهمید؟ فکر میکنم این بیچاره هم پیر شده و مطلب مهمی نمی فهمد.
راجع به جزایر گفت: ما فشار زیادی به شارجه و رأس الخیمه وارد کرده ایم و حتی به آنها گفته ایم اگر با ایران کنار نیایید، بدانید که آنها آن جا را اشغال میکنند. ولی این بدبخت ها رضایت یک کشور عربی دیگر را در این خصوص جستجو میکنند که همان عربستان سعودی است. سعودی ها هم چیزی نمیگویند، با آن که قول داده بودند پس از حل قضيه بحرین در این امر کمک خواهند کرد. گفتم: واقعاً از برادران مسلمان عرب جز این انتظاری نیست!
بعد شرفیاب شدم، مطالب را عرض کردم. فرمودند ما به هر حال کاری نداریم، اگر کار تمام نشد آن جا را اشغال میکنیم.
.... شب با پرنسس بلقیس و شوهر ایشان و دخترشان شاهزاده خانم حمیرا، به کاباره چاتانوگا رفتیم. خیلی خوش گذشت.