خاطرات عمیدی نوری، مدیر روزنامهی «داد» از سانسور مطبوعات؛
... جریانات پشت پردهی توقیف روزنامه و رفع آن را طبق معمول نگارش خودم در ستون «پشت پردهي سیاست» و یادداشت روز انتشار دادم که بر خشم دستگاه افزوده شده چند روز بعد بود که با خشونت ادارهی روزنامه چاپخانهی «داد» تعطیل، و تحت نظر قوای انتظامی قرار گرفت حتی کارکنان را تهدید به بازداشت در صورت انتشار مطالب روزنامه ولو به اسامی دیگر نمودند.
کد خبر: ۶۴۹۷۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۹
خاطرات عمیدی نوری، مدیر روزنامهی «داد» از سانسور مطبوعات؛
روزی در هیأتمدیرهی انجمن مطبوعات به مرحوم عباس مسعودی گفتم: «این اظهار تاسفهای کوتاه اطلاعات و کیهان از توقیف روزنامه چه اثری دارد؟!... من پیشنهاد میدهم اقداماتی از این نوع کنیم مثلا یک روز همهی روزنامهها اظهار تاسف کنیم، روز دیگر همه به دولت اخطار کنیم...» آن مرحوم با نگرانی گفت: «برای من چنین امری مقدور نیست زیرا مسئولیت ادارهی زندگی لااقل یکهزار نفر را در موسسهی خود دارم... پیشرفت اطلاعات در این است مخالف آب شنا نکرده است...»
کد خبر: ۶۴۹۵۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷
خاطرات مدیر روزنامهی «داد» از سانسور مطبوعات؛
یک روز مرحوم فرخی از من خواست در سرمقاله بنویسم نمایندگی مجلس او عاری از اصالت است. او گفت بنویسم: «ای مردم این همه به درگاه شما رو آوردم حرف شما را که زدم لبم را دوختند. برای شما که سینه زدم حبس و تبعید شدم و توقیف روزنامه و خسارت دیدم حال که دورهی دوساله را به نام نمایندهی مجلس میگذرانم اعتراف میکنم وکیل شما نیستم در این صورت از من چه توقع دارید».
کد خبر: ۶۴۸۷۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳
قادر باستانی: ماشه را سعید مرتضوی کشید و پیکر مطبوعات نورسته آزاد، یکی یکی بر خاک افتادند. شاید اگر می دانستند که چند سال دیگر، برآمدن رسانه های اجتماعی در فضای مجازی، سانسور را به محاق میبرد، چنین معامله تلخی با روزنامهنگاران وطن نمیکردند.
کد خبر: ۵۴۶۲۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۳