کد خبر: ۸۵۲۸۲۷
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۱۴ - ۰۷ اسفند ۱۴۰۳
اندیشکده آمریکایی «کارنگی»:

ترامپ به ۳ دلیل باید مذاکرات اتمی با ایران را در اولویت بگذارد

دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا مشتاق دستیابی به یک پیشرفت دیپلماتیک است. او باید دستیابی به توافقی با ایران را در اولویت قرار دهد تا به تعهد قاطع خود عمل کند. این موفقیت ممکن است امکان‌پذیر باشد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

«آریل لویت» در پایگاه اینترنتی بنیاد کارنگی نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا مشتاق دستیابی به یک پیشرفت دیپلماتیک است. او باید دستیابی به توافقی با ایران را در اولویت قرار دهد تا به تعهد قاطع خود (و اسلافش) برای جلوگیری از دستیابی این کشور به سلاح‌های هسته‌ای عمل کند. این موفقیت ممکن است امکان‌پذیر باشد. نکته‌ی کلیدی، شناسایی اصولی است که توافق را هم عملی و هم مطلوب سازد: برای همه‌ی طرف‌ها قابل قبول باشد و در بلندمدت به نفع منافع ایالات متحده و جامعه‌ی بین‌المللی عمل نماید.

به گزارش سرویس بین‌الملل انتخاب، در ادامه این مطلب آمده: برنامه‌ی هسته‌ای ایران باید در اولویت قرار گیرد، زیرا این کشور به ساخت بمب نزدیک است و آسیب‌پذیری استراتژیک کنونی‌اش – به دنبال ضربات ویرانگر به شرکایی مانند حماس و حزب‌الله و همچنین حملات اسرائیل به خاک ایران – وسوسه‌ی انجام این کار را بیشتر می‌کند. اگر واشنگتن به سرعت اقدام نکند، اهرم فشار خود را نیز از دست خواهد داد: یعنی سازوکاری که امکان بازگشت خودکار تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را فراهم می‌کند، در پاییز امسال منقضی می‌شود.

مذاکرات با ایران همواره دشوار بوده است. این بار، مذاکرات چالش‌برانگیزتر نیز خواهد بود، زیرا اولویت‌بخشی به یک توافق هسته‌ای‌محور، نه تنها با یک دستور کار بین‌المللی مملو از بحران، بلکه با سایر اولویت‌های استراتژیک در قبال ایران، از جمله محدود کردن کمک‌های تهران به تلاش‌های جنگی روسیه در اوکراین، رفتار بی‌ثبات‌کننده‌ی منطقه‌ای و عوامل پیچیده‌کننده‌ی دیگری نیز وجود دارند که عبارتند از: نگرانی جهانی از کاهش صادرات نفت ایران، حمایت دیپلماتیک روسیه از ایران، تردید چین در مورد همکاری با تلاش‌ها به رهبری ایالات متحده، و تنش‌ها بین ایالات متحده و متحدان اروپایی‌اش. بی‌اعتمادی ایران به ترامپ – که ایالات متحده را از توافق هسته‌ای قبلی در دوره‌ی نخست ریاست‌جمهوری‌اش خارج کرد، مجوز ترور ژنرال قاسم سلیمانی را صادر کرد و فشار حداکثری را اعمال نمود – کمکی نمی‌کند. از طرف ترامپ نیز، توطئه‌های الهام‌گرفته از ایران برای ترور او به وضوح اعتماد او را خدشه دار می‌سازد.

با این وجود، یک تلاش دیپلماتیک به رهبری ترامپ نه تنها ضروری است، بلکه می‌تواند ثمربخش نیز باشد. سبک متغیر و نفوذ سیاسی رئیس‌جمهور حتی ممکن است در اینجا یک مزیت باشد و به ترامپ اجازه دهد تا در زمینه‌ی کاهش تحریم‌ها به گونه‌ای عمل کند که اسلافش نمی‌توانستند. به‌طور اساسی‌تر، شانس موفقیت در این زمینه به تمایل ترامپ برای فاصله گرفتن از سیاست‌های اسلافش و اتخاذ رویکردی تازه در قبال مذاکرات بستگی دارد. تمایل او به اعمال تحریم‌های حداکثری علیه ایران که دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور سابق تمایلی به استفاده از آن نداشت، همراه با اشتیاق او برای معاوضه‌ی آنها با یک معامله‌ی هسته‌ای متفاوت که تحت‌الشعاع میراث برجام که عملاً از کار افتاده و دولت بایدن به احیای آن متعهد بود، قرار نداشته باشد، نشان‌دهنده‌ی یک جهت‌گیری جدید است. گشایش‌های دیپلماتیک همچنین ممکن است برای ایرانی که با اقتصادی متزلزل و بازوی استراتژیک ضعیف‌شده پس از سقوط حماس، حزب‌الله و رژیم بشار اسد، رئیس‌جمهور سابق سوریه و همچنین حملات اسرائیل که آسیب‌پذیری نظامی‌اش را آشکار کرد، مواجه است، جذاب باشد.

در نهایت، امید به اینکه دیپلماسی اکنون می‌تواند به یک توافق منجر شود، ناشی از خطرات ناشی از گزینه‌ی جایگزین برای هر دو طرف است. اگر ایران به سمت ساخت سلاح‌های هسته‌ای حرکت کند، ایالات متحده و اسرائیل ممکن است برای متوقف کردن تهران وارد جنگ شوند. این امر برای ایران بسیار پرهزینه خواهد بود، اما می‌تواند به یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر نیز کشیده شود که توجه و منابع ایالات متحده را تحلیل خواهد برد، در حالی که هیچ تضمینی برای جلوگیری از بازسازی برنامه‌ی هسته‌ای ایران یا سقوط جمهوری اسلامی وجود ندارد. ناکامی در متوقف کردن هسته‌ای شدن ایران، نه تنها حکومت ایران را قدرتمند می‌کند، بلکه احتمالاً سایر کشور‌های منطقه و فراتر از آن را به سمت دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای سوق می‌دهد.

با توجه به این واقعیت‌های استراتژیک، دولت ترامپ باید به شدت بر روی اهداف خود در یک توافق جدید و چگونگی پیگیری این اهداف متمرکز باشد. در درجه‌ی اول، سیاست‌گذاران باید حل و فصل مسئله‌ی هسته‌ای را در اولویت قرار دهند. سایر نگرانی‌ها در مورد ایران می‌تواند پس از آن مورد رسیدگی قرار گیرد. در همین راستا، ایالات متحده باید از چانه‌زنی‌های طولانی‌مدت بر سر یک توافق گسترده و جامع مانند برجام خودداری نماید. در عوض، باید به توافق بر سر مجموعه‌ای از اصول رفتاری، با الگوی گیری از یک پیش‌درآمد بسیار ساده‌تر برجام، یعنی برنامه‌ی اقدام مشترک ۲۰۱۳، که پیشرفت هسته‌ای ایران را متوقف کرد، روابط را تثبیت نمود و زمینه‌ی یک توافق جامع‌تر در آینده را فراهم ساخت، روی بیاورد.

ثانیا، ایالات متحده نباید در دام توافق بر سر یک معامله محدود به زمان دیگر بیفتد. بسیاری از مفاد کلیدی برجام شامل بند‌های غروب آفتاب بود، به این معنی که پس از چند سال منقضی می‌شدند. در عوض، تعهدات ایران تحت هر توافق جدیدی باید شامل بسط و تفصیل تعهدات پایان‌ناپذیر برای عدم توسعه‌ی سلاح‌های هسته‌ای باشد که این کشور با پیوستن به معاهده‌ی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و پذیرش پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر عهده گرفته است.

ثالثا، هرچند ممکن است مطلوب باشد، اما ایالات متحده باید از هدف به عقب برگرداندن برنامه‌ی هسته‌ای ایران صرف‌نظر کند. این هدف بلندپروازانه، با توجه به پیشرفت ایران در بومی‌سازی برنامه هسته‌ای اش و ارزشی که برای حفظ آن قائل است، غیرقابل دستیابی است. پافشاری بر آن نیز به مقاومت پایدار ایران منجر خواهد شد. در عوض، واشنگتن باید بر محدود کردن جامع تمام قابلیت‌ها و فعالیت‌های تسلیحات هسته‌ای ایران فراتر از غنی‌سازی اورانیوم، از جمله مواردی که در توافق‌های قبلی به طور موثر پوشش داده نشده یا اجرا نشده‌اند، پافشاری نماید. این موارد شامل تولید موشک‌های با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای، ساخت سلاح هسته‌ای، یکپارچه‌سازی سیستم‌ها و نظامی‌سازی برنامه‌ی هسته‌ای می‌شود. در این حوزه‌ها است که ایران هنوز فاصله‌ی واقعی برای دستیابی به زرادخانه‌ی هسته‌ای دارد. آنها همچنین معتبرترین و آشکارترین نشانه‌ها از نیات واقعی ایران را ارائه می‌دهند.

در نهایت، ایالات متحده باید بر رویکرد متفاوتی برای نظارت بر پایبندی ایران اصرار ورزد که تهران را از اهرم فشار بر بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سایر الزامات شفافیت محروم می‌سازد. ایران سابقه‌ی مشکوکی در پیروی از پادمان‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دارد که با خودداری تنبیهی از همکاری، به تلافی خروج ایالات متحده از برجام و قطعنامه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که رفتار ایران را محکوم می‌کرد، آن را تشدید کرده است. در سال‌های اخیر، تهران اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کرده، دسترسی به سایت‌های کلیدی را محدود نموده، دوربین‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را قطع کرده و بازرسان باتجربه‌ی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را از کار برکنار نموده است.

در آینده، سیاست‌گذاران باید کاهش تحریم‌ها را در درجه‌ی اول به داوری یک‌جانبه‌ی ایالات متحده در مورد پایبندی ایران به تعهداتش به موجب این توافق، با استفاده از قابلیت‌های نظارتی و اطلاعاتی برتر آمریکا و درک رهبران ایران از اینکه در این حوزه نمی‌توانند چیزی را از آنها پنهان کنند، منوط سازند. علاوه بر این، ایران باید به طور مداوم ابزار‌های نظارتی کلیدی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را اجرا کند، توافق‌نامه‌ی پادمانی پروتکل الحاقی را به سرعت تصویب نماید و با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای رسیدن به یک جمع بندی گسترده‌تر مبنی بر اینکه تمام فعالیت‌های هسته‌ای‌اش صلح‌آمیز و حساب‌شده است، همکاری نماید. در این زمینه، ایالات متحده باید بر حق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای بازرسی از تمام تأسیسات مشکوک، از جمله تأسیسات نظامی، و همچنین حق شورای حکام برای استناد بدون رضایت ایران به برنده‌ترین ابزار در جعبه‌ابزار خود، یعنی "بازرسی ویژه"، در صورت وجود ظن جدی در مورد پایبندی ایران به تعهدات پادمانی‌اش، پافشاری نماید.

فراتر از این اصول، ایالات متحده می‌تواند با استفاده‌ی ماهرانه از ابزار‌های مختلف برای ممانعت از هسته‌ای شدن ایران، شانس دستیابی به یک توافق ارزشمند با ایران را بهبود بخشد. علاوه بر توسل غریزی به تحریم‌ها، واشنگتن باید در صورت لزوم، از جلوگیری گزینشی از واردات و صادرات تسلیحات ایران، تهدیدات پنهان و نظامی علیه برنامه‌ی هسته‌ای و در شرایط اضطراری، تهدیدات شدید استفاده کند. به همان اندازه، واشنگتن باید از تضمین‌های سخاوتمندانه‌ی مشروط و کاهش تحریم‌ها به طور معتبرتری استفاده نماید، برای جلب نظر چین از طریق یک توافق جانبی دوجانبه تلاش کند و با پیشرفت در مورد اوکراین، واکنش شدید روسیه را کاهش دهد.

بعید به نظر می‌رسد که در کوتاه‌مدت حاکمیت ایران مجوز مذاکرات مستقیم با ایالات متحده را صادر کند، چه برسد به مذاکره با دولت ترامپ. اما اگر واشنگتن بار دیگر به مذاکرات غیرمستقیم با تسهیل‌گری یک میانجی مورد اعتماد (مانند عمان) متوسل شود و در صورت نیاز از حمایت متحدان اروپایی استفاده کند، این نمی‌تواند یک مانع غیرقابل عبور باشد.

نظرات بینندگان