اضطراب هدف، به دلیل جستجو برای معنا و هدف، میتواند به سردرگمی، افسردگی و احساس بیهدفی منجر شود. این مقاله ۵ نشانه از اضطراب هدف را بررسی میکند و به شما کمک میکند تا این شرایط را شناسایی و مدیریت کنید.
به گزارش انتخاب و به نقل از psychologytoday؛ اضطراب هدف میتواند موجب جابجایی شغلی، سندروم تقلبی و مقایسه مداوم با دیگران شود و احساس نارضایتی ایجاد کند. این وضعیت موجب میشود تا افراد احساس کنند که بهطور مستمر به دنبال تحقق هدفی هستند که هیچگاه آن را نمییابند.
در سال ۲۰۱۴، روانشناس لاریسا رینی مقالهای منتشر کرد که پدیده اضطراب هدف را شناسایی کرد، پدیدهای که تا ۹۱ درصد از مردم در برخی مراحل زندگی خود با آن مواجه میشوند. اضطراب هدف، استرس، ناامنی، خستگی و ناامیدی است که از تلاش برای تعریف و دستیابی به هدف زندگی ناشی میشود.
در دنیای امروز، جایی که مداوماً از ما خواسته میشود که "صدای درونیمان را پیدا کنیم" یا "بهترین زندگیمان را زندگی کنیم"، این فشار میتواند طاقتفرسا شود و ما را به احساس گیر افتادگی، گمشدگی یا حتی شکست در زندگی دچار کند.
اما چگونه متوجه شویم که در حال تجربه اضطراب هدف هستیم؟ در حالی که برخی نشانهها واضح هستند، دیگران ممکن است ظریف و قابل نادیده گرفتن باشند.
۱. تغییر شغل بدون احساس رضایت
تغییر شغل بهطور مداوم لزوماً بد نیست – میتواند یک راه استراتژیک برای به دست آوردن تجربههای جدید، بهبود ثبات مالی و ساختن یک شغل رضایتبخشتر باشد. اما اگر خود را در حال تعقیب شغلی "کامل" ببینید و هیچگاه احساس رضایت واقعی نکنید، ممکن است نشانهای از اضطراب هدف باشد.
بسیاری از افراد اشتباهاً معتقدند که هدف چیزی خارجی است – یعنی یک عنوان شغلی خاص، حقوق مشخص یا صنعت خاصی که سرانجام معنای مورد نظرشان را برایشان به ارمغان خواهد آورد. اما هدف واقعی چیزی نیست که در شرح شغلی پیدا کنید. هدف واقعی چیزی است که شما از طریق نحوه تعامل خود با کار و زندگی ایجاد میکنید.
به جای وسواس بر سر اینکه آیا یک شغل خاص "شغل مناسب" است یا نه، سعی کنید از خود بپرسید: چه جنبههایی از کار من برایم شادی یا انرژی میآورد؟ چه نوع تأثیری میخواهم بگذارم، بدون در نظر گرفتن عنوان شغلی؟ آیا فعالیتهای هدفمند خارج از کار را نیز اولویت میدهم؟
اگر کار شما بیمعنی به نظر میرسد، راهحل لزوماً تغییر شغل نیست؛ ممکن است نیاز باشد دیدگاه خود را در مورد اینکه چه چیزی رضایتبخش است تغییر دهید.
۲. سندروم تقلبی
آیا معمولاً احساس میکنید که یک تقلبکننده هستید حتی با وجود دستاوردهایتان؟ آیا میترسید که یک روز دیگران متوجه شوند که موفقیتهای شما مستحق نبودهاند؟ سندروم تقلبی تجربهای رایج است بهویژه در میان افرادی که موفقیتهای بالایی دارند اما میتواند نشانهای از اضطراب هدف نیز باشد.
در بسیاری از موارد، سندروم تقلبی صرفاً به شک در خود مربوط نمیشود؛ ممکن است نشانهای عمیقتر باشد که نشان میدهد نقشی که در آن قرار دارید واقعاً با علاقهها، ارزشها یا اهداف بلندمدت شما همراستا نیست. بهجای اینکه از خود بپرسید: "آیا برای این شغل کافی هستم؟" سعی کنید سوال را برعکس کنید: "آیا این شغل برای من کافی است؟"
اگر احساس میکنید که از کار خود جدا هستید یا ارتباط کمتری با آن دارید، ممکن است موضوع فقط در بهبود مهارتها یا اعتماد به نفس نباشد. در عوض ممکن است نشانهای باشد که انرژی شما در مسیر اشتباهی صرف میشود و وقت آن رسیده است که دوباره ارزیابی کنید که چه نوع کاری واقعاً شما را هیجانزده و راضی میکند.
۳. دام مقایسه
رسانههای اجتماعی و سایتهای حرفهای شبکهسازی این امکان را به ما دادهاند که موفقیتهای خود را به راحتی با دیگران مقایسه کنیم. اگر خود را در حال مقایسه مداوم دستاوردهای خود با همتایانتان میبینید و احساس میکنید که همیشه عقبتر از آنها هستید، این میتواند نشانهای بزرگ از اضطراب هدف باشد.
مقایسه اضطراب هدف را تشدید میکند زیرا ما را فریب میدهد که مسیر زندگی دیگری باید مسیر ما باشد. بهجای اینکه بر آنچه که برای ما هیجانانگیز و رضایتبخش است تمرکز کنیم، به زندگی حرفهای سبک زندگی یا افتخارات دیگران نگاه میکنیم و احساس فشار میکنیم که باید موفقیت آنها را بازتولید کنیم.
اما مشکل اینجاست هدف چیزی بسیار شخصی است. آنچه که یک نفر را راضی میکند ممکن است دیگری را خوشحال نکند. کلید غلبه بر اضطراب ناشی از مقایسه بازگرداندن تمرکز به خودتان است: چه نوع فعالیتهایی بهطور طبیعی مرا پرانرژی میکند؟ اگر فشارهای بیرونی را کنار بگذارم، چه چیزی میخواهم دنبال کنم؟ موفقیت برای من یعنی چه؟ نه بر اساس انتظارات جامعه بلکه بر اساس چیزی که واقعاً برایم خوشایند است.
۴. نیهیلیسم هدف: باور به اینکه هدف وجود ندارد
یکی از واکنشهای افراطی به اضطراب هدف، کنار گذاشتن ایدهی هدف بهطور کلی است—که من آن را "نیهیلیسم هدف" مینامم. این باور است که زندگی هدف ذاتی ندارد و جستجو برای معنا بیفایده است. این واکنش بهطور معمول از ناامیدی ناشی میشود—زمانی که افراد احساس میکنند هدف را جستجو کردهاند اما آن را نیافتهاند، گاهی به این نتیجه میرسند که هدف بهطور کلی یک توهم است.
با این حال، مطالعات بهطور مداوم نشان میدهند که احساس قوی از هدف با شادی بیشتر، سلامت بهتر و حتی طول عمر بیشتر ارتباط دارد. وقتی افراد جستجوی معنا را کنار میگذارند، معمولاً با افزایش منفیگرایی، بیتفاوتی و حتی افسردگی روبرو میشوند.
به جای رد کامل ایدهی هدف، میتوانیم معنی هدف را دوباره بازتعریف کنیم:
- هدف یک مأموریت بزرگ و واحد نیست. این هدف از طریق اقداماتی روزمره که به ما رضایت میدهند، ساخته میشود.
- هدف نیازی به یافتن ندارد—میتوان آن را ایجاد کرد. شروع به انجام فعالیتهای کوچک کنید که شما را شاداب میکنند.
- مهم نیست که هدف در طول زمان تغییر کند. بسیاری از افراد در طول زندگی خود چندین منبع معنایی دارند.
- هدف یک گنج افسانهای نیست که منتظر کشف شدن باشد—این یک نیروی پویا و در حال تغییر است که از طریق انتخابهای روزانه ما ساخته میشود.
۵. افسانه "یک هدف واقعی"
بسیاری از افراد معتقدند که یک هدف واحد در زندگی دارند و اگر آن را پیدا نکنند، زندگیشان بیمعنی خواهد بود. این نگرش همهچیز یا هیچچیز، یکی از بزرگترین دلایل اضطراب هدف است.
واقعیت این است که هدف انعطافپذیر است. برخی افراد در یک شغل یا کار خاص احساس رضایت عمیق میکنند، اما بسیاری دیگر معنا را در ترکیبی از علاقهها، روابط و تجربیات پیدا میکنند. باور به اینکه هدف باید یک چیز بزرگ و واحد باشد، نهتنها غیرواقعی است، بلکه موجب فلج شدن میشود.
به جای اینکه فکر کنید "باید یک هدف واحد پیدا کنم"، سعی کنید از خود بپرسید:
- چه فعالیتهایی من را شاداب و زنده میکند؟
- چگونه میتوانم زندگیای بسازم که بیشتر شامل این فعالیتها باشد؟
- چه گامهای کوچکی میتوانم بردارم تا معنا را پرورش دهم، نه اینکه در جستجوی یک هدف بزرگ باشم؟
با کنار گذاشتن فشار برای پیدا کردن یک هدف فراگیر و تمرکز بر ساختن زندگی معنا دار از طریق اقدامات روزانه، اضطراب کاهش مییابد و فضای بیشتری برای زندگی رضایتبخش فراهم میشود.
نتیجهگیری نهایی: چگونه از اضطراب هدف رهایی یابیم؟
اگر خود را در حال تجربه اضطراب هدف میبینید، نگران نباشید. این وضعیت شایع است و با گامهای مشخصی میتوانید آن را مدیریت کنید. برخی از این گامها شامل تمرکز بر معنا و ارزشهای فردی، تغییر نگرش در مورد مقایسه با دیگران، و پذیرش این حقیقت که هدف میتواند در طول زمان تغییر کند، هستند. به یاد داشته باشید که هدف ممکن است یک چیز بزرگ و ثابت نباشد، بلکه یک مسیر در حال تغییر است که میتواند در طول زندگی شما شکل بگیرد.